روزى بود که به دنبال صدایی که از اعماق وجودم حس کردم تنها سفر کردنم رو شروع کردم. تو این مسیر اقوام مختلف کشورم ایران و فرهنگ غنی و پُر از تفاوتش را كشف كردم.....
از دوران کودکی به خاطر مادر خوشذوقم که همیشه لباسهایم را خودش درست میکرد تا با بقیه تفاوت داشته باشم به هنر پوشیدنی علاقه پیدا کرده بودم و از مادرم یاد گرفته بودم...
ترکیب کشف اقلیمم و لباسهای دست سازم شد نتیجه ی اون صدایی که از درونم شنیده بودم.....
من اسم اون صدای جادویی رو ...آواج... گذاشتم
آواج از دِل سرزمین کهنی میاد که روح هایش با گرگ ها می رقصند....
آواج یعنی ما از صدای قلبمان و روحمان استفاده کنیم برای فراخواندن شهود و تخیل، برای ندای وحشی درونمان..،
و او می آید......
این صدا ،خود واقعی ماست که منتظر شنیده شدن بوده...
در آواج هیچ پوشیدنی شبیه هم نیست و هر لباس برای یک تن آماده میشود...
هر قطعه ورشو و اکسسوری، از لباسهای قدیمی اقوام ایران در زمان و مکان متفاوت برداشته شده است که روح عمیق و کهنه و همچنین داستان منحصر به فرد خودش را بیان می کند....
امید دارم که آواج یاداور روح وحشی درونمان باشد....